اولین دفعه ای که بابا رضا باهات حرف زد می دونی چی بهت گفت؟؟!!
فرشته کوچک ما
دیشب که داشتیم از خونه مادر جون برمی گشتیم من داشتم برای بابایی کلی حرف می زدم و می گفتم که چیا در مورد بچه ها توی کتابی که خریدم خوندم، داشتم بهش می گفتم که تو کتابه نوشته بوده که با نی نی تون حرف بزنین تا اون با صداتون از همین الان آشنا بشه...
یهویی بابایی جونت شروع کرد به حرف زدن با تو... بهت گفت که ما الان داریم از خونه مادر جون میریم خونه خودمون و اینکه داریم از کدوم خیابونا می گذریم، بعدش منم شروع کردم به کمک کردن بهش و خلاصه دو تایی کلی باهات صحبت کردیم...خیلی جالب و با مزه بود...نمی دونم واقعاً تو صدای مامانی و بابایی رو شنیدی یا نه!!!!
امیدوارم شنیده باشی پروانه ناز ما ...
"نویسنده :مامانی و مجری: مامانی و بابایی"
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی